اربعین های آیت الله بهجت(ره)
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
یادم میآید در اربعین، کربلا بهاندازهای شلوغ میشد که از همان جایی که آدم از اتومبیل پیاده میشد، از آنجا ابداً دیگر کسی نمیتوانست حرکت بکند و بیاید… همین الآن هم اگر راه را باز بگذارند، شاید جمعیت برسد به اینجا که خدا میداند از چند فرسخی اینطور ازدحامی میشود که آدم نمیتواند قدم از قدم بردارد، بر همۀ اینها ثواب و برکات زیارت قبر حضرت سیدالشهداء علیهالسلام صادق است.
? رحمت واسعه، ص٢٣۵.
صلوات کلید استجابت دعا
بسم الله الرَّحمنِ الرَّحیم
إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکتَهُ یصَلُّونَ عَلَی النَّبِی یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلَّوا عَلَیهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیماً[1]
ترجمه:
در حقیقت، خدا و فرشتگانش بر پیامبر دعا (: صلوات) می فرستند؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، بر او دعا (: صلوات) بفرستید و به طور کامل سلام کنید (و کاملًا تسلیم او باشید).
نکات و اشارت:
1.«صلوات» در اصل به معنای دعاست و هرگاه به خدا نسبت داده شود، به معنای فرستادن رحمت است و هرگاه به فرشتگان و مؤمنان نسبت داده شود، به معنای طلب رحمت است.[2]
2.در این آیه نخست با فعل مضارع از صلوات خدا و فرشتگان بر پیامبر صلی الله علیه و آله یاد شده است تا نشان دهد که آنان به طور مستمر بر ایشان صلوات می فرستند و مؤمنان از این کار خدا و فرشتگان الگو بگیرند و از آنان پیروی کنند و بر پیامبر صلوات بفرستند.
3.مقصود از «تسلیم» در این آیه سلام فرستادن بر پیامبر صلی الله علیه و آله و تقاضای سلامتی برای ایشان است و یا تسلیم مسلمانان در برابر دستورات ایشان است. البته معنای اول با لغت سازگارتر است و معنای دوم در احادیث اهل بیت علیهم السلام آمده است.[3] که جمع آن در تسلیم قولی و عملی در برابر پیامبر صلی الله علیه و آله است.
4.این آیه مقام والای پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را نزد خدا و فرشتگان نشان می دهد که همگی بر او درود و رحمت می فرستند.
5.صلوات فرستادن بر پیامبر صلی الله علیه و آله در تشهد نماز بر مسلمانان واجب و در غیر آن مستحب است [4] و حتی در حدیثی از عایشه حکایت شده که پیامبر فرمود: «نماز بدون طهارت و صلوات بر من قبول نمی شود».[5]
6.در روایات متعددی از شیعه و سنی آمده است که:
مردی خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسید و عرض کرد: روش سلام کردن بر شما را می دانیم اما چگونه بر شما صلوات بفرستیم؟
حضرت فرمود: بگو: «اللهم صل علی محمد و علی آل محمد کما صلیت علی ابراهیم انک حمید مجید، اللهم بارک علی محمد وعلی آل محمد کما بارکت علی ابراهیم وآل ابراهیم انک حمید مجید».[6]
۱. در برخی احادیث از صلوات ناقص (یعنی: اللهم صل علی محمد) منع شده و دستور داده اند که بگویید: اللهم صل علی محمد وآل محمد.[7]
رمز تشرّف خدمت حضرت ولی عصر (عج)
اینگونه باشیم؛ (رمز تشرّف خدمت حضرت ولے عصر عج)
حاج علے مقدّسے در ده فرسخے اصفهان باغے داشت و در آن ساڪن بود.
او قبلا دوباغ داشت و با همسرش در یڪے از آن دو باغ زندگے مے ڪرد. فرزندے هم نداشتند. براے این ڪه غذاے شبهه ناک نخورند همه مایحتاج خود را خود تامین مے ڪردند و به ندرت به شهر مے رفتند.
روزے مرد فقیرے به حاج علے مراجعه مے ڪند و براے تهیه جهیزیه دخترش از او ڪمک مے خواهد.
حاج علے یڪے از دو باغش را مے فروشد و شب به در خانه آن مرد مے رود و پول باغ را یڪجا به او مے دهد.
پنج شنبه شب همان هفته متوجه مے شود ڪه ڪسے درب باغ را مے زند.
در را باز مے ڪند، سیدے با جلالت را مشاهده مے ڪند. او را به داخل باغ دعوت مے ڪند، مے بیند او پیوسته در حال گفتن ذڪر است. پس از لحظاتے به حاج علے مے فرماید: ڪارے را ڪه این هفته انجام دادے خبرش به ما رسید.
متوجه مے شود ڪه وے امام زمان (عج) است بر مے خیزد و بر دستان حضرت بوسه مے زند. حضرت او را مورد عنایت قرار داده و وعده ادامه ملاقات مے دهند و پس از اقامه نماز صبح تشریف مے برند.
مرحوم سید علے حسینے دولت آبادے میفرمود:
روزے در خانه بودم ڪه دیدم در مے زنند. پیرمردے بود با ظرفے انگور، گفت آسید علے شما هستید؟ گفتم بله، گفت: اشتباه نیامده ام، ڪسے ڪه شما را به من معرفے ڪرده است اشتباه نمے ڪند.
او را به داخل دعوت ڪردم. پرسید: شما با امام زمان عج ملاقات دارید؟ گفتم نه، او سوال خود را تڪرار ڪرد و من انڪار ڪردم.
پرسید مگر شمابراے حاج عباس ربیعے توسل ندارید؟ گفتم بله. گفت: همان شخصے ڪه شما را به من معرفے ڪرده به من فرموده ڪه شما با ایشان ملاقات دارید. گفتم: اگر ایشان خودشان فرموده باشند انڪار نمے ڪنم.
آن پیرمرد حاج علے مقدّسے بود ڪه سید علے را به باغ خود دعوت ڪرد.
مرحوم سید علے حسینے میگفت: امام زمان (عج) به من فرمود با ایشان رفیق باشم.
رفاقت میان این دو چندین سال ادامه داشت، تا این ڪه دوستان سید علے حسینے از او شنیدند ڪه حاج علے مقدّسے در باغ خود از دنیا رفته و همان جا مدفون شده است. (هنوز ڪسے محل دفن او را نمے داند).
منبع:از هجر تا وصال، حمید رضا فتحے، ص 185 - 181.
یک عمر نان امان زمان (عج) راخورده ام!!
مرحوم علی دوانی از آیت الله مروارید نقل می کند که فرمود:من خاطره ای از محدث قمی دارم که برای اهل علم خیلی آموزنده است و آن این است که تاجری بود به نام حاج میرزا آقای حسینیان ، اوتاجر برنج واز علاقه مندان مرحوم حاج عباس قمی بود. روزی اواز ایشان و بعضی دیگر از آقایان علمای مشهد دعوت کرد و به محلی به نام <ازغند> از کوهپایه های اطراف مشهدبرد،من هم بودم ومرحوم حاج شیخ عباس در آنجا هم مشغول کتابت و تألیف و تصنیف بودند. آقای حسینیان گفت: آقا من شمارا دعوت کرده ام تا بیایید این جا تا استراحت بکنید، نه اینکه در این جاهم به همان کارتان مشغول باشید! حاج شیخ فرمودند : من نوکر امام زما (عج) هستم ،باید برایش کار کنم. آقای حسینیان گفت : من که سهم امام (عج) به شما نمی دهم که ملزم باشید در این جا هم که هستید مشغول کار باشید!شیخ عباس سکوت نمود و تأمل کرد، سپس فرمود: این بی انصافی نیست که من یک عمر نان امام زمان (عج) راخورده ام و اگر یک روز یاچند روز نخوردم برایش کار نکنم ؟! وبعد هم مشغول کار شدند.
(نشریه امان شماره ۲۵)