گفتا که روز وصل رادر انتظارم...
09 آذر 1396
گفتم به مهدی برمن عاشق نظر کن
گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن
گفتم به نام نامیت هر دم بنازم
گفتا که از اعمال نیکت سرافرازم
گفتم که دیدار تو باشد آرزویم
گفتا که در کوی عمل کن جستجویم
گفتم بیا جانم پراز شهد وصفا کن
گفتا به تقوا کسب عزو آبرو کن
گفتم دلم بانور ایمان منجلی کن
گفتا تمسک بر کتاب وهم عمل کن
گفتم به جان مادرت من را دعا کن
گفتا که جانت پاک از بهر خدا کن
گفتم زهجران تو قلبی تنگ دارم
گفتا زقول بی عمل من ننگ دارم
گفتم دمی با من ز رأفت گفتگو کن
گفتا به آب دیده دل را شستشو کن
گفتم دلم زبند غم آزاد گردان
گفتا که دل با یاد حق آباد گردان
گفتم که شام تار دل ها را سحر کن
گفتا دعا همواره با اشک بصر کن
گفتم که زهجران رویت بی قرارم
گفتا که روز وصل را در انتظارم
(چشمه)