نخستین سخنانی که امام زمان(عج) بعدازظهورمیفرمایند
? اولین سخنانی که امام زمان (عج) بعد از ظهور میفرمایند. ?
? هنگامى که خداوند اذن ظهور به امام مهدى (عج) بدهد، آن حضرت براى اصلاح جهانى قيام مى کند و در کنار خانه خدا در ميان رکن و مقام از سيصد و سيزده يار باوفايش که فرماندهان لشکرى و کشورى حکومت حقه هستند بيعت مى گيرد، و نخستين جمله اى را که بر زبان جارى مى فرمايد، آيه (بقيه الله..). است. چنانکه امام باقر (ع) مى فرمايد: (هنگامى که مهدى (ع) ظاهر شود، پشت خود را به خانه کعبه تکيه مى دهد و اولين سخنى که مى گويد، اين آيه شريفه است: (بقيه الله خير لکم ان کنتم مؤمنين).
و نيز مفضل از امام صادق (ع) روايت مى کند که فرمود: (قائم (عج) پشت خود را به ديوار کعبه تکيه داده مردم جهان را مخاطب قرار مى دهد و مى فرمايد: (هر کس بخواهد آدم و شيث را ببيند اينک منم آدم و شيث. هر کس بخواهد نوح و سام را ببيند اينک منم نوح و سام. هر کس بخواهد ابراهيم و اسماعيل را ببيند اينک منم ابراهيم و اسماعيل. هر کس بخواهد موسى و يوشع را ببيند اينک منم موسى و يوشع. هر کس بخواهد عيسى و شمعون را ببيند اينک منم عيسى و شمعون. هر کس بخواهد محمد و على (عليهما السلام) را ببيند اينک منم محمد و على. هر کس بخواهد حسن و حسين را ببيند، اينک منم حسن و حسين. هر کس بخواهد امامها را از اولاد حسين ببيند، اينک منم آن امامان معصوم از نسل پاک حسين.
اينک به سخنانم گوش فرا دهيد تا شما را از آنچه شنيده و مى دانيد وآنچه تا کنون نشنيده و نمى دانيد، خبر دهم… هر کس کتابهاى آسمانى را مى شناسد گوش فرا دهد..).
آنگاه امام مهدى (عج) به خواندن کتابهاى آسمانى مى پردازد، و صحيفه آدم و شيث و نوح و ابراهيم عليهم السلام را مى خواند، و هم تورات و انجيل و زبور را… وسپس قرآن کريم را…).
چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنيدن
به رخت نظاره کردن، سخن خدا شنيدن
? بحار الانوار، علامه مجلسى، ج 53، ص 9
???
? اَللّهُـــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــکَ الفَـــرَج ?
✴️ جایی که تکبر بدنیست!!
? رهبرمعظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای(حفظه الله):
در روایات است که تکبّر از همه کس بد است مگر از زن در مقابل مرد بیگانه.
❇️ زن باید حالت کبریا داشته باشد و نباید حالت خضوع و تسلیم بر او مستولی شود. این هم نمونهی بزرگ دیگر، که زینب کبراست.
? زن مسلمان، از هر طرف که ملاحظه کند، #زینب_کبری را شاخص میبیند.
? زینب کبری از لحاظ علمی، یک عالمهی معروف به علم در جامعهی اسلامیِ آن روز بود.
(۱۳۷۴/۰۷/۱۲)
#وفات_حضرت_زینب
رمز تشرّف خدمت حضرت ولی عصر (عج)
اینگونه باشیم؛ (رمز تشرّف خدمت حضرت ولے عصر عج)
حاج علے مقدّسے در ده فرسخے اصفهان باغے داشت و در آن ساڪن بود.
او قبلا دوباغ داشت و با همسرش در یڪے از آن دو باغ زندگے مے ڪرد. فرزندے هم نداشتند. براے این ڪه غذاے شبهه ناک نخورند همه مایحتاج خود را خود تامین مے ڪردند و به ندرت به شهر مے رفتند.
روزے مرد فقیرے به حاج علے مراجعه مے ڪند و براے تهیه جهیزیه دخترش از او ڪمک مے خواهد.
حاج علے یڪے از دو باغش را مے فروشد و شب به در خانه آن مرد مے رود و پول باغ را یڪجا به او مے دهد.
پنج شنبه شب همان هفته متوجه مے شود ڪه ڪسے درب باغ را مے زند.
در را باز مے ڪند، سیدے با جلالت را مشاهده مے ڪند. او را به داخل باغ دعوت مے ڪند، مے بیند او پیوسته در حال گفتن ذڪر است. پس از لحظاتے به حاج علے مے فرماید: ڪارے را ڪه این هفته انجام دادے خبرش به ما رسید.
متوجه مے شود ڪه وے امام زمان (عج) است بر مے خیزد و بر دستان حضرت بوسه مے زند. حضرت او را مورد عنایت قرار داده و وعده ادامه ملاقات مے دهند و پس از اقامه نماز صبح تشریف مے برند.
مرحوم سید علے حسینے دولت آبادے میفرمود:
روزے در خانه بودم ڪه دیدم در مے زنند. پیرمردے بود با ظرفے انگور، گفت آسید علے شما هستید؟ گفتم بله، گفت: اشتباه نیامده ام، ڪسے ڪه شما را به من معرفے ڪرده است اشتباه نمے ڪند.
او را به داخل دعوت ڪردم. پرسید: شما با امام زمان عج ملاقات دارید؟ گفتم نه، او سوال خود را تڪرار ڪرد و من انڪار ڪردم.
پرسید مگر شمابراے حاج عباس ربیعے توسل ندارید؟ گفتم بله. گفت: همان شخصے ڪه شما را به من معرفے ڪرده به من فرموده ڪه شما با ایشان ملاقات دارید. گفتم: اگر ایشان خودشان فرموده باشند انڪار نمے ڪنم.
آن پیرمرد حاج علے مقدّسے بود ڪه سید علے را به باغ خود دعوت ڪرد.
مرحوم سید علے حسینے میگفت: امام زمان (عج) به من فرمود با ایشان رفیق باشم.
رفاقت میان این دو چندین سال ادامه داشت، تا این ڪه دوستان سید علے حسینے از او شنیدند ڪه حاج علے مقدّسے در باغ خود از دنیا رفته و همان جا مدفون شده است. (هنوز ڪسے محل دفن او را نمے داند).
منبع:از هجر تا وصال، حمید رضا فتحے، ص 185 - 181.
غافل ازاینکه تو اَصلِ بهاری آقا
****************
من شنیدم که شما فصل بهاری آقا
به دلِ خستۀ ما جان و قراری آقا
دَر هَیاهویِ شب عید تو را گُم کردیم
غافل از اینکه شما اَصلِ بهاری آقا
عُمرِ امسال گذشت و خبری از تو نَشد
هوسِ آمدن،این جمعه نداری آقا؟
————–
توکجاو این امر کجا؟
امام علی(ع) فرمود: «آری این موضوع مسلم است و انجام شدنی است. ولی ای اصبغ! تو کجا و این امر کجا؟ آنها (که غیبت را درک کرده و در این راه استوارند) نیکان این امت و همراه نیکان این عترت اند.!!»… .
اصبغ بن نباته می گوید: به حضور امیرمومنان علی(ع) آمدم، دیدم آن حضرت(ع) غرق در فکر و اندیشه است و در روی زمین خط می کشد، پرسیدم: ای امیرمومنان! چرا تو را اینگونه در فکر و اندیشه می نگرم که به زمین می نگری و در آن خط می کشی؟ آیا به رهبری در زمین اشتیاق یافته ای؟
امام علی(ع) فرمود: «نه به خدا سوگند هرگز، حتی یک روز نبوده که من شیفته خلافت یا شیفته دنیا گردم بلکه درباره مولودی که یازدهمین فرزند من است (یعنی درباره حضرت مهدی(عج)) فکر می کردم، درباره همان مهدی عجل الله تعالی فرجه که سراسر زمین را همان گونه که پر از ظلم و جور شده پر از عدل و داد می کند، برای او غیبت و سرگردانی وجود دارد، بعضی در این راه گمراه گردند و بعضی راه هدایت را شناخته و می پیمایند.»
اصبغ بن نباته عرض کرد: ای امیرمومنان! غایب بودن آن حضرت(ع) و سرگردانی او تا چه اندازه است؟
امام علی(ع) فرمودند: «طول غیبتش شش روز یا شش ماه یا شش سال است».
اصبغ بن نباته عرض کرد: آیا این (غیبت و سرگردانی) واقع شدنی است؟
امام علی(ع) فرمود: «آری این موضوع مسلم است و انجام شدنی است. ولی ای اصبغ! تو کجا و این امر کجا؟ آنها (که غیبت را درک کرده و در این راه استوارند) نیکان این امت و همراه نیکان این عترت اند.!!»
اصبغ بن نباته پرسید: بعد از آن چه می شود؟
حضرت امیر(ع) فرمودند: «بعد از آن هر چه خدا بخواهد، انجام می شود، زیرا برای خدا مقدرات و اراده ها و نتیجه ها و پایان ها است».
(اصول کافی، ج 1)