اخلاق انتخابات=خدمت ،نه قدرت 23 اردیبهشت 1396 انتخابات در کشور ما باید مسابقهاى براى خدمت باشد، نه مسابقهاى براى کسب قدرت. انتخابات اسلامى اینگونه است. آنجایى که دعوا بر سر قدرت است، آنطورى مىشود که شما در بعضى از انتخابات دنیا مشاهده مىکنید. یک نمونهاش را هم در انتخابات اخیر آمریکا دیدید. آنجا دعوا بر سر قدرت است؛ دست به یقهاند؛ هر طرف مىخواهد قدرت را به حزب و مجموعهى خودش منتقل کند. مسأله، مسألهى کسب قدرت است. صریحا هم مىگویند: تلاش مىکنیم تا به قدرت و مقام برسیم. در منطق اسلامى، قدرت و عزت و آبرو و خوشنامى و امکانات، فقط و فقط براى خدمت به مردم و حرکت دادن خود و جامعه و کشور در راه نظام مقدس اسلامى و رسیدن به آرمان هاى بلندى است که انسان ها نیازمند آنند. این مسند، مسابقه براى خدمت و زحمتکشى است. هر کس که آماده است تا بیش از دیگران زحمت بکشد و توقعى را که مسؤولان کشورهاى دیگر از مقام و موقعیت خود دارند، نداشته باشد، داخل این میدان شود. نباید کسانى تصور کنند که رسیدن به ریاست یا فلان مقام – همچنان که در دنیا معمول و رایج است – باید با برخورداری هاى فراوان همراه باشد. افزون طلبى براى مسؤولان ممنوع است. مشى اشرافیگرایانه براى مسؤولان کشور، نقطهى ضعف به شمار مىآید. اگر دیگران این را لازمهى رسیدن به مقامات عالیهى کشور مىدانند، در نظام اسلامى، این ها نه تنها لازمهاش نیست، بلکه نقطهى ضعف هم محسوب مىشود. داوطلبان بدانند که این راه، راه خدمت است؛ مسابقه و رقابت در این راه هم رقابت براى خدمت کردن هرچه بیشتر است. اگر اینطور شد، آنگاه در تبلیغات، در بیان مطالب نسبت به یکدیگر یا نسبت به خود، حدود رعایت خواهد شد. اخلاق و عقیده مسألهى شخصى انسانهاست؛ اما نه براى مسؤول! در دمکراسیهاى غربى، صلاحیتهاى خاصى مورد نظر است که عمدتاً در این صلاحیتها، وابستگیهاى حزبى رعایت مىشود. هم کسانى که نامزد مىشوند، هم آنهایى که نامزد مىکنند و هم آنهایى که به نامزدها رأى مىدهند، در واقع به این حزب یا به آن حزب رأى مىدهند. در نظام جمهورى اسلامى غیر از دانایى و کفایت سیاسى، کفایت اخلاقى و اعتقادى هم لازم است. افرادى نگویند که اخلاق و عقیده مسألهى شخصى انسان هاست. بله، اخلاق و عقیده مسألهى شخصى انسان هاست؛ اما نه براى مسؤول. من اگر در جایگاه مسؤولیت قرار گرفتم و اخلاق زشتى داشتم؛ فهم بدى از مسایل جامعه داشتم و معتقد بودم که باید جیب خودم را پر کنم، نمىتوانم به مردم بگویم این عقیده و اخلاق شخصى من است و اخلاق و عقیده ربطى به کسى ندارد! براى یک مسؤول عقیده و اخلاق مسألهى شخصى نیست؛ مسألهاى اجتماعى و عمومى است؛ حاکم شدن بر سرنوشت مردم است. آن کسى که به مجلس مىرود، یا به هر مسؤولیت دیگرى در نظام جمهورى اسلامى مىرسد، اگر فاسد، بیگانهپرست و در خدمت منافع طبقات برخوردار جامعه بود، دیگر نمىتواند نقشى را که ملت و طبقات محروم مىخواهند، ایفا کند. اگر آن شخص انسان معاملهگر، رشوه و توصیهپذیر و مرعوبى بود؛ در مقابل تشر تبلیغات و سیاست هاى خارجى جا زد، دیگر نمىتواند مورد اعتماد مردم قرار گیرد و برود آنجا بنشیند و تکلیف ملک و ملت را معین کند. “وبلاگ حقیقت ظهور”