ارتباط روحیه تقدیروسپاس با انتظارِ زمینه ساز
امیرمومنان(ع) در توصیه به مالک اشتر می فرماید: «لا یکونَنَّ المُحسِنُ وَ المُسی عِندکَ بِمنَزَلَة سواءِ…» نیکوکار و بدکار در پیش تو یکسان نباشند چراکه این کار، بی رغبتی نیکوکاران در امر نیکوکاری را سبب می شود و … .
رشد علمی، اجتماعی و معنوی افراد، اغلب در سایه تشویق بوده است. از این رو اگر بخواهیم افراد جامعه، در عرصه های مختلف به پیشرفت و تعالی برسند، باید فرهنگ «تشویق و تقدیر» را احیا کنیم.
در زمینه های معنوی و ارزشی هم چنین است. اگر کسی به خاطر صداقت، خدمت، ایثار و فداکاری مورد تشویق قرار گرفت، انگیزه بیشتری برای همین نیکی ها پیدا می کند. خدای متعال هم در قرآن، از کسانی به نیکی یاد می کند، یا از عمل نیک و جهاد و صبر و انفاق اشخاصی، با نازل کردن آیاتی در شأن آن واقعه، تجلیل می کند.
دفاع تا پای جان از امام زمان، میراث فاطمی برای منتظران!
حجتالاسلام علی اکبر روستایی، (استاد حوزه و دانشگاه و از کارشناسان شبکه جهانی ولایت)در رابطه با جنبههای الگوگیری منتظران از حضرت زهرا سلام الله علیها اظهار کرد: وقتی زندگی و منش حضرت زهرا سلام الله علیها را بررسی می کنیم با محورهای متعددی مواجه می شویم؛ از جمله عرصه زندگی شخصی آن حضرت(س)، تربیت فرزند، برخورد با همسر و …که نکات زیبایی در آن نهفته است.
دوم؛ عرصه امور سیاسی و اجتماعی و برخورد با دشمن و دفاع از حق و یا حتی در عرصه های دیگری مانند حضور در جامعه به لحاظ علمی که عملکردی جهادی را از ایشان می بینیم.
وی تصریح کرد: پیرامون مبارزات حضرت زهرای مرضیه(س) نیز در عرصه سیاسی موارد متعددی وجود دارد که ایشان برنامه هایی را برای زمان حیات شان در نظر می گیرند و مواردی نیز برای زمان بعد از شهادت، که هر یک از این مسایل نشانگر بینش عمیق سیاسی آن حضرت(س) است؛ چیزی که امروز جامعه منتظر بشدت نیازمند آن است.
تشکر رهبر انقلاب از مردم
تشکر رهبر انقلاب از مردم :
درپی حماسه راهپیمایی امروز ملت عزیز ایران در سراسر کشور، حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی پیامی صادر کردند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، متن پیام رهبر معظم انقلاب به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
ملت عزیز و سربلند ایران! امروز عزم و بصیرت شما حادثهی بزرگ و خیره کنندهئی آفرید.
عظمت راهپیمائی امروز شما که به نظرِ محاسبهگرانِ دقیق، از سالهای پیش پرجمعیتتر و پرشورتر بود، پاسخ قاطع و دندانشکنی به بیگانگان و دشمنان و سستعهدان داد. دشمن با تکیه بر تصوّر ناقص و باطل خود از ایران و ایرانی، همهی توان و تلاش تبلیغی خود را بر این متمرکز کرده بود که ۲۲ بهمن امسال را بیرونق و احیاناً به ضد خود تبدیل کند.
شما عملاً زنده و پویا بودن انقلاب را به رخ آنان کشیدید و پایبندی به آرمانهای امام راحل را با شعارهای خود و با حضور گرم خود، با صدای بلند فریاد کردید. نهیب ملت ایران دشمن را به عقب میراند و عزم راسخ او معادلات غلط آنان را به هم میریزد. مسئولان کشور قدر این پدیدهی بینظیر را بدانند و با استقامت کامل و روحیّهی انقلابی و عمل جهادی به ملت عزیز خدمت و از آرمانهای انقلاب دفاع کنند.
آینده متعلق به ملت بیدار و بصیر ماست، ما مسئولان باید بکوشیم از ملت عقب نمانیم. ولا تهنوا و لاتحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنین
والسلام علیکم و رحمت الله
بیست و دوم بهمن ۱۳۹۶
سیدعلی خامنهای
۲۲بهمن تماشایی
بیست و دوم بهمن، در حکم عید غدیر است؛ زیرا در آن روز بود که نعمت ولایت، اتمام نعمت و تکمیل نعمت الهی، برای ملت ایران صورت عملی و تحقق خارجی گرفت.
(۱۳۸۶/۱۱/۴)
امام خمینی (ره) به ما آموخت که «انتظار» در مبارزه است .
دست ما اگر به نخل بلند وجود او نمی رسد، دست خمینی(ره) که می رسید. او آمد تا معنای «انتظار» را به این امت بیاموزد، در آینه وجود خود که اسوه مصادیق منتظران بود. و اکنون، دیگر دور افلاک را مرادی نیست جز آنکه منتظر مهدی(عج)
شهید سید مرتضی آوینی در سخنرانی با عنوان «امام (ره) به ما آموخت که «انتظار در مبارزه است»» آورده است:
داغ های همه تاریخ را ما به یکباره دیدیم؛ چرا که ما امت آخرالزمانیم، و خمینی(ره)، میراث دار همه صاحبان عهد بود در شب یلدای تاریخ. در عصر ادبار عقل و فلک زدگی بشر، در زمانه غربت حق، در عصری که دیگر هیچ پیامبری مبعوث نمی شد و هیچ منذری نمیآمد، خمینی، میراث دار همه انبیا و اسباط ایشان بود و داغ او بر دل ما، داغ همه اعصار است، داغی بی تسلی.
ما را این گمان نبود که بعد از او بمانیم؛ اما او رفت و زمین ماند و ما نیز بر زمین، در این پهنه بی منتهایی که عقل راه به جایی نمی برد. دریاها و زمین و آسمان و ماه و خورشید بر جای ماندند تا مقصود خمینی(ره) محقق شود؛ آن سان که بعد از رحلت آخرین فرستاده خدا نیز، دور فلک بر جای ماند تا حقیقت وجود او را در جهان تحقق بخشد. آخر انسان هایی چون او، که یک فرد نیستند، یک امت اند و یک تاریخ.
کوران روز حشر در اینجا نیز کورند که «وَمَن كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الآخِرَةِ أَعْمَى» و نمیبینند. آنان از کجا بدانند که کدام امر عظیم واقع شده است؟ نه آنگاه که امام آمد و نه امروز که رفته است. اگرنه، این ولیّ خدا برای آنان حجتی میشد تا صدق قصص انبیا را باور کنند و چون سحره فرعون در برابر این انقلاب به سجده درآیند که « آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَى» اگر نه، این ولیّ خدا برای آنان حجتی میشد تا زهد و عدالت علی (ع) را باور کنند، حلم حسن (ع)را و شجاعت حسین (ع)را و…؛ این ولیّ خدا برای آنان حجتی می شد تا عظمت حق را و همه صفات خدایی را در وجودش بنگرد و انسان را؛ همچون خورشیدی که نورش از ازلیت تا به ابدیت را فراگرفته است.
داغ های همه تاریخ را ما به یکباره دیده ایم. یک بار دیگر، این رسول اکرم(ص) است که از دنیا رفته است؛ یک بار دیگر، این علی (ع) است که به شهادت رسیده است؛ یک بار دیگر، این فاطمه(س) است و حسن (ع) است و حسین (ع) است که ما را داغ دار کردهاند؛ یک بار دیگر، این مهدی(عج) است که در حجاب غیبت، رفته است.
دست ما اگر به نخل بلند وجود او نمی رسد، دست خمینی که می رسید. او آمد تا معنای «انتظار» را به این امت بیاموزد، در آینه وجود خود که اسوه مصادیق منتظران بود. و اکنون، دیگر دور افلاک را مرادی نیست جز آنکه منتظر مهدی(عج) باشد.
امام(ره) به ما آموخت که «انتظار در مبارزه است» و این بزرگترین پیام او بود، و پس از او، اگر باز هم امیدی ما را زنده می دارد، همین است که برای ظهور آخرین حجت حق مبارزه کنیم. امام(ره) به ما آموخت که «عرفان را با مبارزه جمع کنیم» و خود، بهترین شاهد بود بر این مدعا که عرفان عین مبارزه است، و از این پس، دیگر چه داعیه ای می ماند برای آنان که عرفان را به مثابه امری کاملاً شخصی، بهانه واماندگی خویش میگرفتند؟ او کتاب و سنت را در وجود خویش تفسیر کرد و مجهولات شریعت و طریقت را با مفتاح مبارک حیات خویش گشود و ما می دانستیم که جهاد اصغر، شرط لازم جهاد اکبر است و اولیای مقرب خدا در تمام طول تاریخ همواره بر همین شیوه زیسته اند.
دیگر چه داعیه ای میماند برای آنان که حکم بر ظاهر اشعار عرفانی می راندند و با چشمی ظاهربین، چهره افیونی خویش را در آینه صاف وجود عرفا می دیدند و حتی این اواخر، دیگر افعال و اقوال منصور حلاج را هم با عقل کج اندیش ماتریالیسم دیالکتیک معنا میکردند و حافظ را شراب خواره و زن بارها ی از سلک خویش میگرفتند؟
آیا ندیدند او را که از این سوی، پنجه در پنجه ارباب جور انداخته بود و از آن سوی، «سجاده به می رنگین» داشته بود و «دلق مرتع را گرو جامی شراب مرد افکن» نهاده بود؟ آیا ندیدند که در «خلوت، آن کار دیگر کردن» و «صراحی پنهان کشیدن » یعنی چه؟ مگر این مردترین مردانِ میدان مبارزه و زاهدترینِ زُهاد زمانه نبود که دم از خال لب و چشم بیمار، می و میخانه، بتکده و رند میآلود و خرقه پیر خراباتی میزد؟
امام رفت و زمین ماند و ما نیز بر زمین ماندیم. با داغ جراحتی سخت بر دل و باری سنگین بر دوش. امام رفت تا بار تکلیف ما برگرده عقل و اختیارمان بار شود و همان سان که سنت لایتغیر خلقت بوده است، چرخه بلیّات، ما را نیز به میدان کشد و آزموده شویم و این آیت ربانی درست درآید که «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنكُمْ وَالصَّابِرِينَ».
اکنون، این ماییم و امانت او. دست بیعت از آستین اخلاص برآریم و در کف فرزند و برادرش و تلمیذ مدرسه اش بگذاریم که اگر بعد از رحلت رسول الله(ص)، ظهر حکومت اسلام به غروب خونین شهادت حسین بن علی و «شب بی قمر غیبت» انجامید، این بار، امام فرصت یافت تا وثیقه حکومت را به معتمدین خویش بسپارد و این، خود نشانهای است بر این بار بشارت که خداوند اراده کرده است تا حزب الله و مستضعفین را به امامت و وراثت زمین برساند.
( برگرفته از کتاب حدیث انتظار(۱)– مجموعه کتاب های تبلیغ معارف مهدوی معاونت تبلیغ و ارتباطات مرکز تخصصی مهدوی)