بی شک حواله همه امسال کربلاست...
✒️?
شعـــــ?ــــــر مهـــــــ?ـــــدوے
⛅️دلمرده ایم و یاد تو جان می دهد به ما
☀️قلبیم و بودنت ضربان می دهد به ما
⛅️ماه خدا دومرتبه بی ماه روی تو
☀️دارد بشارت رمضان می دهد به ما
⛅️برگرد! ای که لحظه ی افطار، عاقبت
☀️یک روز دست های تو نان می دهد به ما
⛅️روزی سه بار غرق غریبی و بی کسی ست
☀️حسی که بی تو وقت اذان می دهد به ما
⛅️این ماه، فرصتی ست که باز عاشقت شویم
☀️ماه خدا دوباره زمان می دهد به ما
⛅️امسال میهمان جد تو هستیم، جان حسین
☀️نامی که اشک های روان می دهد به ما
⛅️حالا که سفره،سفره ی عشق است پس خدا
☀️هرچه بخواهد این دلمان می دهد به ما
⛅️بی شک حواله همه امسال کربلاست
☀️مزدی که آخر رمضان می دهد به ما
⛅ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج⛅
___________________
گردیتیمی بر رخ زهرا نشیند
امشب زمین و آسمان را غم گرفته
زهرا برای مادرش ماتم گرفته
ای آسمان خون گریه کن در ماتم او
زیرا که امشب گریه کرده همدم او
امشب شب هجران دو دلداده باشد
شام وداع همسری آزاده باشد
گرد یتیمی بر رخ زهرا نشیند
از بعد مادر رنگ شادی را نبیند
آئینه مهر و وفا و عشق بشکست
امشب علی گویا که مادر داده از دست
امشب خدیجه می رود از خانه وحی
تاریک شد در ماتمش کاشانه وحی
چشم از خدیجه بر نمی دارد پیمبر
خون جگر از دیده می بارد پیمبر
یا رب خدیجه عاشق و همراز من بود
در راه قرآن چون علی جانباز من بود
ای در غریبی آشنایم
ای خدیجه ای جان نثار با وفایم
ای خدیجه در موج طوفانها فداکاری نمودی
با مال و جان خود مرا یاری نمودی
در راه من زخم زبانها را شنیدی
هر درد و محنت را به جان و دل خریدی
ای هر نگاهت در خزان غم بهاران
در حفظ جانم پیکرت شد سنگباران
لرزانده اشک دخترت عرش خدا را
سوزانده تنهایی او دلهای ما را
امشب شب هجران دو دلداه باشد
شام وداع همسری آزاده باشد
چشم از خدیجه بر نمی دارد پیمبر
خون جگر از دیده می بارد پیمبر
منابع: 1.جده قبیله عصمت،تازه ترین سروده ها درباره ام المومنین حضرت خدیجه کبری علیها السلام،علیرضا مهروپرور،صص162.163.
2.شمع محفل طاها،مجموعه اشعار درباره حضرت خدیجه کبری علیها السلام ،سید محمد حسن سجاد،علی رضا مهرپرور،1427ق.ص111
نجوای مهدوی
تمام راه ظهورتوباگنه بستم
دروغ گفته ام آقاکه منتظر هستم
?✳?
کسی به فکرشمانیست،راست می گویم
دعابرای توبازیست،راست می گویم
?✳?
اگرچه شهربرای شماچراغان است
برای کشتن تونیزه هم فراوان است
?✳?
من ازسرودن شعرظهورمی ترسم
دوباره بیعت وبعدش عبورمی ترسم
?✳?
من ازسیاهی شب های تارمی گویم
من ازخزان شدن این بهارمی گویم
?✳?
درون سینه ماعشق یخ زده،آقا
تمام مزرعه هامان ملخ زده،آقا
?✳?
کسی که باتوبماندبه جانت آقا،نیست
برای آمدن این جمعه هم مهیّا،نیست
?✳?
✒سیدامیرحسین میرحسینی
**اللهم عجل الولیک الفرج**
حسین شافع عصیان آمد
مژده ای دل که دگر سوم شعبان آمد
پیک شادی ز بر حضرت جانان آمد
مژده ای دل که برای دل غمدیده ما
هدهد خوش خبر از نزد سلیمان آمد
خیز ای دل تو بیارای کنون بزم طرب
که دگر موسم اندوه به پایان آمد
مطربا نغمه نو ساز کن و پای بکوب
که به ما مژده وصل شه خوبان آمد
ظلمت و تیرگی شام الم رفت کنون
روز شادی شد و خورشید فروزان آمد
غنچهی دهر در این روز بخندید دگر
که به بستان علی نوگل خندان آمد
عطر پاشید به بستان که همه عطرآگین
سمن و یاسمن و سنبل و ریحان آمد
بلبل از لب به ترنم بگشاید نه عجب
که به گلذار نبی بلبل خوش خوان آمد
گوهری از صدف بحر کرم گشت عیان
که به توصیف رخش لولو مرجان آمد
نور حق جلوه به برج شرف زهرا کرد
بین به این نور که این گونه درخشان آمد
وه چه روزی است مبارک ز قدوم شه دین
موسم مغفرت و رحمت یزدان آمد
روز فرخنده میلاد حسین ابن علی(ع)
مژدهی خامُشی آتش نیران آمد
مظهر ذات خدا سبط رسول دو سرا
نور چشمان علی آن شه مردان آمد
حیف و صد حیف که در واقعه کرب و بلا
بر تن خسته او ظلم فراوان آمد
بر سر عهد و وفا در ره معشوق نگر
خود فدا کرد که سالار شهید آن آمد
ای غلامان اگرت بار گنه سنگین شد
غم مخور چونکه حسین شافع عصیان آمد
(سید جلال یاسینی)
غافل ازاینکه تو اَصلِ بهاری آقا
****************
من شنیدم که شما فصل بهاری آقا
به دلِ خستۀ ما جان و قراری آقا
دَر هَیاهویِ شب عید تو را گُم کردیم
غافل از اینکه شما اَصلِ بهاری آقا
عُمرِ امسال گذشت و خبری از تو نَشد
هوسِ آمدن،این جمعه نداری آقا؟
————–