شناخت امام زمان(عج) 17 اردیبهشت 1396 اهمیت ضرورت شناخت امام زمان (عج) طرح مباحث شریف مهدویت به صورت گسترده و فراگیر، از ضروری ترین بایسته های مذهبی و فرهنگی جامعه ما و یا شاید مهم ترین آن ها است؛ چرا که پرداختن به این مباحث وسیله و راهی است. برای ایجاد شناخت نسبت به حضرت حجت (عج)؛ شناختی که: 1- علت خلقت انسان است: عن أبی عبدالله (ع) قال: خرج الحسین بن علی (ع) علی أصحابه فقال: أیها الناس إن الله –عزوجل ذکره- ما خلق العباد إلّا لیعرفوه؛ فإذا عرفوه عبدوه؛ فإذاعبدوه استغنوا بعبادته عن عباده ما سواه. فقال له رجل: یابن رسول الله بابی انت و امی فما معرفه الله؟ قال: معرفه أهل کل زمان اما مهم الذی یجب علیهم طاعته. (بحارالانوار، جلد23 صفحه83؛به نقل از: علل الشرائع)امام صادق (ع) فرمودند: حسین بن علی (ع) در جمع اصحابش فرمود: ای مردم، خداوند –عزّوجلّ- بندگان را نیافرید مگر برای این که او را بشناسند؛ و هنگامی که او را شناختند عبادتش کنند؛ و وقتی او را عبادت کردند به برکت این عبادت، از عبادت غیر او بی نیاز شوند. مردی پرسید: ای پسر رسول خدا، پدر و مادرم به فدایت، شناخت خدا چیست؟ حضرت فرمودند: این است که اهل هر زمانی، امامی را که باید از او فرمان ببرند، بشناسند. 2- نشانه ایمان است: عن أبان بن تغلب قال: قلت لأبی عبدالله (ع): من عرف الأئمه و لم یعرف الامام الذی فی زمانه أمؤمن هو؟ قال: لا. قلت: أمسلم هو؟ قال نعم. (بحارالانوار، جلد23 صفحه96؛ به نقل از: کمال الدین و تمام النعمه) ابان بن تغلب می گوید: از امام صادق (ع) پرسیدم: اگر کسی تمام امامان را بشناسد ولی امام زمانش را نشناسد، آیا مؤمن است؟ حضرت فرمودند: خیر. دوباره پرسیدم: آیا مسلمان هست؟ حضرت فرمودند: بله 3- شرط قبولی اعمال است: عن معاویه بن عمار عن ابی عبدالله (ع) فی قول الله –عزوجل- «ولله الأسماء الحسنی فادعوه بها» قال: نحن والله الاسماء الحسنی التی لا یقبل الله من العباد عملاً إلّا بمعرفتنا. (اصول کافی، کتاب التوحید، باب النوادر، حدیث4) معاویه بن عمار از امام صادق (ع) در مورد آیه: «و برای خدا، نام های نیک است؛ خدا را به آن نام ها بخوانید» (اعراف180) سؤال کرد، حضرت فرمودند: به خدا قسم ما نام های نیکوی پروردگاریم که هیچ عملی را خداوند از بندگانش قبول نمی کند مگر آن که ما را بشناسد. 4- راه نجات از مرگ جاهلیت است: قال ابو عبدالله (ع): قال رسول الله (ص): من مات و هولا یعرف امامه مات میته جاهلیه. (بحارالانوار، جلد23 صفحه76؛ به نقل از: محاسن برقی) امام صادق (ع) فرمودند: پیامبر اکرم (ص) فرموده اند: هرکه بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است. 5- مردم هیچ عذری برای ترک آن ندارند: عن الفضیل قال: سمعت أبا جعفر (ع) یقول: من مات و لیس له امام فموته میته جاهلیه ولا یعذر الناس حتی یعرفوا إمامهم. (بحارالانوار، جلد23 صفحه77؛ به نقل از: محاسن برقی) فضیل می گوید: از امام باقر (ع) شنیدم که می فرمود: هرکس بمیرد و امامی نداشته باشد، مرگش مرگ جاهلیت است؛ و مردم هیچ عذر و بهانه ای ندارند تا این که امامشان را بشناسند. 6- باعث نجات از گمراهی های دوران غیبت می شود: قال ابو عبدالله (ع): إعرف امامک فإنک إذا عرفته لم یضرک تقدم هذا الأمر أو تأخر. (غیبت نعمانی، باب25 حدیث1) امام صادق (ع) فرمودند: امام خود را بشناس که اگر او را شناختی، امر (فرج) چه زود اتفاق بیفتد و چه دیر، به تو زیانی نخواهد رسید. قال الامام الصادق (ع): یا زراره إن أدرکت ذلک الزمان فأدم هذا الدعاء: …اللهم عرّفنی حجتک فإنک إن لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی. (کمال الدین و تمام النعمه، باب33 حدیث24) امام صادق (ع) فرمودند: ای زراره اگر زمان غیبت را درک کردی بر این دعا مداومت کن: …خدایا حجتت را به من بشناسان که اگر او را به من نشناسانی از دینم گمراه خواهم شد. 7- یک شب هم بدون آن نباید سپری شود: عن یحیی بن عبدالله عن أبی عبدالله (ع) انه قال: یا یحیی من بات لیله لا یعرف فیها امام زمانه مات میته جاهلیه. (غیبت نعمانی، باب7 حدیث1) یحیی بن عبدالله می گوید: امام صادق (ع) فرمودند: ای یحیی هرکس شبی را به صبح برساند در حالی که امام زمانش را نمی شناسد (و بمیرد) به مرگ جاهلی مرده است. 8- نداشتنش، عذاب سختی در پی دارد: در کتب معتبره علما زیارتی برای امام زمان (عج) ذکر شده است که در آن می خوانیم: ومن عدل عن ولایتک و جهل معرفتک واستبدل بک غیرک، کبّه الله علی منخره فی النار و لم یقبل الله له عملاً و لم یقم له یوم القیامه وزناً. (مفاتیح الجنان، زیارت حضرت صاحب الأمر (ع)) و هرکس از ولایت تو روی بگرداند و نسبت به شناخت تو جاهل باشد (و در نتیجه) دیگری را به جای تو برگزیند، خداوند او را به صورت در آتش می افکند و هیچ عملی را از او قبول نمی کند و در قیامت برای او وزن و ارزشی قائل نمی شود. 9- انسان را به مقام رزمندگان در رکاب امام زمان (عج) ارتقا می دهد: قال ابوعبدالله (ع): من عرف امامه ثم مات قبل أن یقوم صاحب هذا الأمرکان بمنزله من کان قاعداً فی عسکره؛ لابل بمنزله من قعد تحت لوائه. (و رواه بعض اصحابنا: بمنزله من استشهد مع رسول الله (ص)) (غیبت نعمانی، باب25 حدیث2) امام صادق (ع) فرمودند: هرکس امامش را بشناسد سپس پیش از آن که صاحب این امر قیام کند بمیرد، همانند کسی است که در لشکر آن حضرت نشسته است؛ نه، بلکه مانند کسی است که زیر پرچم او نشسته است. (بعضی از اصحاب چنین روایت کرده اند: مانند کسی است که در رکاب رسول خدا (ص) شهید شده است.) 10- در لحظه جان دادن بسیار به آن نیازمندیم: قال ابوعبدالله (ع): إن الأرض لا تصلح إلّا بالامام و من مات لا یعرف امامه مات میته جاهلیه و أحوج ما یکون أحدکم إلی معرفته إذا بلغت نفسه هذه –وأهوی بیده إلی صدره- یقول: لقد کنت علی امر حسن. (بحارالانوار، جلد23 صفحه76؛ به نقل از: محاسن برقی) امام صادق (ع) فرمودند: همانا زمین اصلاح نمی شود مگر با وجود امام؛ و هرکه بمیرد و امامش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است؛ و زمانی که شما بیشتر از هر موقع دیگر به این شناخت نیاز دارید، هنگامی است که جانتان به این جا برسد –و با دست مبارک به سینه شان اشاره کردند- (و آن کسی که در زندگانیش این شناخت را کسب کرده، در آن حال با دیدن حقایق عالم و احوال پس از مرگ خواهد گفت:) من مذهب و راه و روش خوبی داشتم. 11- مقدمه عمل به وظایف و تکالیف است: قال الامام الباقر (ع): من عرف دلّته معرفته علی العمل و من لم یعرف فلا عمل له. (تحف العقول) هرکه شناخت پیدا کند این شناخت او را به سوی عمل راهنمایی خواهد کرد؛ وهرکه شناخت نداشته باشد عملی نیز نخواهد داشت. امام زمان (عج) بر ذمه ما حقوق فراوانی دارند و ما نیز در مقابل ایشان تکالیف و وظایف سنگینی بر دوش داریم که باید آن ها را ادا کنیم، چرا که: «والمقصر فی حقکم زاهق» و هرکس در ادای حق شما کوتاهی ورزد هلاک و نابود می شود (زیارت جامعه کبیره) عالم بزرگوار موسوی اصفهانی در بخش آخر کتاب شریف مکیال المکارم به 80 مورد از این وظایف اشاره می نماید. به عنوان نمونه به دو مورد اشاره می کنیم: قال محمد بن علی الجواد (ع): إنّ القائم منّا هو المهدی الذی یجب أن ینتظر فی غیبته. (کمال الدین و تمام النعمه، باب36 حدیث1) امام جواد (ع) فرمودند: قائم ما همان مهدی است که واجب است در زمان غیبتش در انتظار او بود. امام زمان (عج) در نامه ای خطاب به اسحاق بن یعقوب فرمودند: و اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج. و برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید. (کمال الدین و تمام النعمه، باب45 حدیث4) اما مسأله اینجاست که تا انسان کسی را نشناسد و پی به عظمت و خوبی او نبرد چگونه می تواند چشم به راهش بوده و آمدنش را مدام از خداوند متعال طلب نماید؟! آری شناخت امام زمان (عج) مقدمه لازم انتظار و دعاست. به همین ترتیب در مورد تمام تکالیف و وظایفمان، ابتدا نیاز به شناخت داریم. بدون شناختِ ابعاد وجودی امام زمان (عج) جامعه شیعه در راه ادای حقوق ایشان قدم از قدم بر نخواهد داشت. توجه: مهم ترین وظیفه ما در این دوران، زمینه سازی برای فرج امام زمان (عج) است. این تفکر که ظهور، امری است کاملاً الهی و بشر هیچ نقشی در آن ندارد، کاملاً غلط و بی پایه می باشد. آیات و روایات و کلمات بزرگان هم بر این مطلب دلالت دارد که: «ما باید بخواهیم» سوره مبارکه رعد آیه 11: «إن الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم» خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتی را تغییر نمی دهد، مگر آن که آن ها خود را تغییر دهند. تفسير نمونه جلد 10 صفحه 145: «اين جمله كه در دو مورد از قرآن با تفاوت مختصري آمده است، يك قانون كلي و عمومي را بيان مي كند، قانوني سرنوشت ساز و حركت آفرين و هشدار دهنده. اين قانون كلي که يكي از پايه هاي اساسي جهان بيني و جامعه شناسی در اسلام است، به ما می گوید: مقدرات شما قبل از هر چیز و هرکس در دست خود شماست و هرگونه تغییر و دگرگوني در خوشبختي و بدبختي اقوام در درجه اول به خود آن ها بازگشت مي كند… البته ماوراي اسباب و عوامل ظاهري يك سلسله مددهاي غيبي و الطاف الهي است كه در انتظار بندگان با ايمان و پرجوش و با اخلاص است؛ ولي آن ها را هم بي حساب به كسي نمي دهند، بلكه شايستگي و آمادگي لازم دارد.» تفسير نسيم حيات جلد 13 صفحه122: «در قرآن بارها به قانون «إن الله لا يغير ما بقوم حتي يغيروا ما بأنفسهم» اشاره كرده است. تو، به همان صورتي كه در مقابل آينه قرار بگيري، همان گونه منعكس مي شوي؛ اگر آنچه در نيت و عمل خود داريد تغیير دهيد، خدا مطابق همان براي شما تحول ايجاد مي كند؛ پس مقدرات شما قبل از هرچيز و هركس در دست خود شماست. شانس و طالع و اقبال و جادو هيچ كدام پايه ندارد… سكوت مردم و بي تفاوتي آن ها نسبت به ظلم هايي كه به امامان مي شد، موجب گرديد كه امام صادق ها مُنزوي شوند.» قالت فاطمه (س) قال رسول الله (ص): مثل الإمام مثل الکعبه إذ تؤتی ولا تأتی. (بحارالانوار، جلد36 صفحه353) حضرت فاطمه (س) فرمودند: رسول خدا (ص) فرموده است: امام مانند کعبه است که مردم باید به نزد او روند نه آن که او به سمت مردم آید. خواجه نصیر الدین طوسی می نویسد: عدمه منا. (کشف المراد، صفحه285) نبودن و غیبت حضرت مهدی (عج) از ناحیه ماست. عالم بزرگوار سید محمد تقی موسوی اصفهانی تصریح می کند: مانع ظهور و آشکار شدن آن حضرت، ناشی از خود مردم است… بر مردم واجب است که موانع ظهور را بر طرف سازند. (مکیال المکارم، جلد1 بخش1) آیت الله بهجت فرمودند: سبب غیبت امام زمان (عج) خود ما هستیم؛ چرا دستش را بسته ایم و خانه نشینش کرده ایم؟ و اجازه نمی دهیم خود را نشان دهد؟ (بهارانه، صفحات35و38) اما… با توجه به روایتی که از امام باقر (ع) نقل شد و نیز حکم عقل، مسلمانان در راستای تحقق دولت کریمه امام زمان (عج) و بیرون آمدن حضرتش از پس پرده غیبت هیچ اقدامی نخواهند کرد تا زمانی که او و اهدافش را بشناسند؛ و بدانند که چگونه خواهد آمد و برای چه ظهور خواهد کرد؟ غیبت خورشید تابان، شیعیان تقصیر ماست این که باشد آن امام از ما نهان تقصیر ماست با چنین وضعی که ما داریم و از او غافلیم گر نمی گردد فرج در این زمان تقصیر ماست با فراموشی ما از او اگر بر ما رسد لحظه لحظه فتنه های بی امان تقصیر ماست ما به آن سرچشمه رحمت خیانت کرده ایم گر نبارد ابرهای آسمان تقصیر ماست ما همه بر خوان آن صاحب کرم مهمان شدیم این که باشد دور از ما میزبان تقصیر ماست بارالها عفو کن ما را و آسان کن فرج غیبت مولایمان صاحب زمان تقصیر ماست در ره تهذیب نفس انوار، روز و شب بکوش کاین غریبی امام مهربان تقصیر ماست آیت الله بهجت: «اگر برای فرج دعا می کنید، علامت آن است که هنوز ایمانتان پابرجاست.» (در محضر آیت الله بهجت، جلد1 صفحه363) قسمت مهمی از سخنرانی ها منابر و خطبه های نماز جمعه را به مباحث مهدوی اختصاص دهیم. خلاصه حضرت را بشناسیم و با هر وسیله ممکن به دیگران بشناسانیم. دعوت کردن مردم و هدایت آن ها به سمت امام زمان (عج) از مهم ترین طاعات و واجب ترین عبادات است. (مکیال المکارم، بخش8 تکلیف48) زیر رخت خواب ما آب آمده موقع بیداری از خواب آمده باید از خواب کهن بیدار شد از شب و تاریکی اش بیزار شد ندای مظلومیت و آوای «هل من ناصر ینصرنی» پدر مهربان امت را بشنویم: امام باقر (ع) در ضمن حدیثی طولانی فرمودند: والقائم یومئذ بمکه قد أسند ظهره إلی البیت الحرام مستجیراً به فینادی: یا أیها الناس إنا نستنصر الله فمن أجابنا من الناس؛ فإنّا أهل بیت نبیکم محمد و نحن أولی الناس بالله و بحمد؛ … و أسألکم بحق الله و حق رسوله و بحقّی –فإنّ لی علیکم حق القربی من رسول الله- إلّا أعنتمونا و منعتمونا ممّن یظلمنا فقد أخفنا و ظلمنا و طردنا من دیارنا و ابنائنا و بغی علینا و دفعنا عن حقنا وافتری أهل الباطل علینا؛ فالله الله فینا لا تخذلونا وانصرونا ینصرکم الله تعالی. (غیبت نعمانی، باب14 حدیث67/ اختصاص شیخ مفید، صفحه255/ بحارالانوار، جلد52 صفحه237) قائم در آن روز (روز ظهور) در مکه است. پشت خود را به بیت الله الحرام تکیه داده و بدان پناه می جوید، سپس فریاد بر می آورد: ای مردم ما از خدا یاری می طلبیم؛ چه کسی از مردم دعوت ما را پاسخ می گوید؟ که ما خاندان پیغمبر شما محمد هستیم و نزدیک ترین مردم به خداوند و محمد می باشیم… و از شما می خواهم که به خاطر حق خدا و حق رسول خدا و حق خودم بر شما –که حق خویشاوندی با رسول خدا است- ما را کمک کنید، و ما را از کسانی که به ما ظلم می کنند دور کنید؛ چرا که ما ترسانیده شده ایم، و به ما ظلم شده است، و از شهر و فرزندانمان رانده شده ایم، و نسبت به ما سرکشی کرده اند، و از حقّمان کنارمان زده اند، و اهل باطل بر ما نسبت ناروا بستند. پس خدا را در نظر بگیرید و ما را رها نکنید و یاری مان کنید تا خدا شما را یاری کند. آیت الله سید محمد تقی موسوی اصفهانی پس از این که روایت فوق را صحیح اعلام می کند در ذیل آن این گونه می نویسد: اگر گوش دلت را بگشایی و سینه ات به نور پروردگارت فراخ گردد، ندای امام زمانت را در این زمان خواهی شنید که از اهل ایمان یاری می طلبد. آیا کسی هست که ندای آن حضرت را پاسخ گوید؟ و آیا کمک کننده ای هست؟ آیا یاری کننده ای هست؟ البته یاری کردن در هر زمان به اقتضای همان زمان است. یاری آن حضرت یاری خدا است؛ یاری رسول خدا است؛ یاری اولیای خداست؛ یاری غریب و کمک به مظلوم و مضطر و عالِم است؛ یاری ولیّ نعمت و پدر مهربان است. (مکیال المکارم، جلد1 صفحات276و277) او چشم به راه ماست. حضرتش در غیبت صغری به علی بن مهزیار اهوازی فرمودند: یا ابا الحسن قدکنّا نتو قعک لیلاً و نهاراً فما الذی ابطأبک علینا؟ (دلائل الامامه، صفحه541) ما شبانه روز چشم به راه تو بودیم، چرا دیر پیش ما آمدی؟ این غریب مظلوم را منتظر نگذاریم. اللهم اجعلنا من خیر أعوانه و أنصاره ولا تجعلنا من الغافلین منه. منبع: کانون مهدویت صبح عدالت مسجد عمار یاسر (مشهد مقدس) کلید واژه های نظر دهید »
تبریک میلاد حضرت علی اکبر(ع)وروز جوان 16 اردیبهشت 1396 حضرت رسول اکرم(ص): چهارچيز را پيش از چهار چيز غنيمت شمار: 1)جواني پيش از پيري . 2)صحت پيش ازبيماري. 3)توانگري پيش از فقر. 4)زندگي پيش ازمرگ. *روز جوان مبارک* ميلاد حضرت علي اکبر عليه السلام نظر دهید »
رسالت معلم ازدیدگاه آیات و روایات 11 اردیبهشت 1396 جايگاه معلم در مکتب تعليم و تربيت اسلامي: اسلام معلم را به عنوان پدر روحاني معرفي مي کند و مي گويد: (اب معلمک) يعني يکي از پدران ثلاثه تو، معلمي است که به تو دانش مي آموزد و بنابراين تمام حقوقي که درباره پدر و مادر رعايت مي شود بايد در حق معلم به صورت کامل تري رعايت گردد. نام معلم چنان با عظمت است که در جاي جاي متون اسلامي از او تجليل به عمل آمده تا به آن حد که خداوند عليم خود را معلم خوانده و رسول الله (ص) فرموده اند: (انما بعثت معلما). امام خميني (ره) فرموده اند: ( معلم اول، خداي تبارک و تعالي است که اخراج مي کند مردم را از ظلمات به نور و به وسيله انبياء و آيات وحياني مردم را دعوت مي کند به نورانيت، دعوت مي کند به کمال، دعوت مي کند به عشق، دعوت مي کند به محبت، دعوت مي کند به مراتب کمالي که از براي انسان است. به دنبال او انبياء هستند که همان مکتب الهي را نشر مي دهند و آنها هم شغلشان تعليم است، معلمند، معلم بشرند، آنها هم شغلشان اين است که مردم را تربيت کنند و انسان را تربيت کنند که از مقام حيوانيت بالا برود و به مقام انسانيت برسد. مقام معلم مقام والائي است، مقامي است که بالاتر از مقام معلم نيست و چنين است که وارثان انبياء شمرده مي شوند. چنانچه امام صادق (ع) فرموده اند: (ان العلما ورثه الانبياء) يعني دانشمندان وارثان پيامبرانند. معلم شمع سوزان و فروزان هدايت است که نورش بر اساس حديث مشهور (العلم نور يقذفه الله في قلب من يشاء) از منبع اصلي نور يعني خدا دريافت داشته و براي نورافشاني قلوب و بينا نمودن آنها به منظور هدايت در طرح مستقيم و رسيدن به قرب الهي که مقصد نهائي انسان است تلاش مي کند، معلم راهبر دلها به قله هاي کمال و سعادت است معلم به مثابه باغباني دلسوزاست که بذر ايمان مي افشاند و گل تقوا مي پروراند. جايگاه و شأن معلم و استاد تا بدان جاست که رسول الله (ص) در کلامي به امام علي (ع) فرموده اند: ( يا علي اگر يک فرد بوسيله تو و (بمدد الهي) طريق هدايت را باز يابد و به حق رهنمون گردد پر ارزش تر و بهتر از آن است که ما لک شتران سرخ موي فراوان باشي) معلمين مايه ي حرکت و برکت جامعه هستند و امام امير المومنين علي (ع) فرموده است: ( العلما باقون ما بقي الدهر اعيانهم مفقوده و امثالکم في القلوب موجوده) دانشمندان تا پايان جهان زنده اند، شخص آنها در ميان نيست اما آثارشان در قلبها موجود است و چنين است که علما به مقام شفاعيت مي رسند) رسول الله (ص) فرموده اند: (يشفع يوم القيامه الانبياء ثم العلما، ثم الشهداء) روز قيامت نخست انبياء شفاعت مي کنند، سپس علما و بعد از آنها شهيدان، و چنين است که از خدا مي ترسند و به مقام عالي خشيت مي رسند، يعين تنها دانشمندانند که از خدا مي ترسند و خشيت يعني ترس از مسوليت توأم با درک عظمت مقام پروردگار و اين حالت خشيت مولود سير در آيات آفاقي و انفسي و آگاهي از علم و قدرت پرودگار و هدف آفرينش است. در نظام تعليم و تربيت اسلام معلم مسؤل تمام مقدراتي است که براي يک کشور يا جامعه پيش مي آيد و مسول تمام مقدراتي است که براي يک کشور يا جامعه پيش مي آيد و مسول تمام انسان هائي است که زير دست او بايد تربيت بشوند. معلم اگر خودسازي کند و تهذيب نفس نمايد و حاکم برخود باشد افراد يک جامعه صالح و صالحه خواهند بود و اگر خداي ناخواسته معلم تربيت ديني نداشته باشد سبب انحراف نسلها و عصرها مي گردد و جامعه اي را به خرابي مي کشاند و همه سعادت ها و همه شقاوت ها از مدرسه هاست و کليدش به دست معلم است و اين موضوع حکايت گر جايگاه خطير و بسيار مهم معلم و مربي است، امام باقر (ع) فرموده اند: (عالم ينتفع بعلمه افضل من سبعين الف عابد) رسالت معلمان و مربيان: پس از نهاد خانه و خانواده که کانون پر مهر و محبت پدر و مادر است مدرسه مهم ترين مکان براي تعليم و تربيت است جائي که محل بروز و ظهور رسالت خطير معلمي است که اگر او معلمي کند راه انحراف بسته مي شود و در زندانها مسدود مي گردد. مکتب تعليم و تربيت اسلامي رسالت هاي مهمي را براي معلم و مربي ترسيم کرده است که به ترتيب به طرح آنها مي پردازيم. 1-دعوت به سوي خدا و تربيت الهي: يکي ازاهداف عاليه در دعوت انبياء که سر لوحه کار آنها محسوب مي شود دعوت به خدا و تربيت مردم براي حرکت در مسير کمال معبود است. خداوند متعال از زبان پيامبر اکرم (ص) مي فرمايد: (الا تعبدوا الا الله ) نخستين دعوت من اين است که به جز خداي يگانه را نپرستيد. و معلم بايستي همه چيزش براي خدا باشد (اقراء باسم ربک الذي خلق) آموزشش براي خدا، تربيتش براي خدا، اعمالش براي خدا، نشستنش براي خدا، سکوتش براي خدا، با توجه به خداست که مي شود تربيت الهي نمود. 2- دعوت به سوي نور و تربيت نوراني: در قرآن کريم آمده است ( رسولا يتلوا عليکم آيات الله مبينات ليخرج الذين آمنوا و عملوا الصالحات من الظلمات الي النور) يکي از اهداف عاليه در دعوت انبياء اخراج مردم از ظلمات به سوي نور بوده است که با تلاوت آيات الهي آنها را از ظلمت هاي کفر، جهل، گناه و فساد اخلاق بيرون آورده به سوي نور ايمان و تقوي و سعادت هدايت مي نمايد. رسالت معلم درجامعه همان رسالت خداوند است که فرموده است: ( الله ولي الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الي النور) يعني خداي تبارک و تعالي ولي مومنين است و آنها را از ظلمات به سوي نور خارج مي کند. نقش سرپرستي، دلسوزي و خروج آگاهانه افراد از ظلمات به سوي نور به عهده معلم گذاشته شده است، معلم همانند انبياء که معلم بشريت هستند، بشريت را معلمي مي کند و چه بسا با تربيت نوراني يک نفر جهاني را متحول کند. 3-دعوت به سوي اصلاح جامعه و تربيت صالح: در قرآن کريم آمده است (ان اريد الا الاصلاح ما استطعت و ما توفيقي الا بالله) من جز اصلاح تا آنجا که توانائي دارم و توفيق من جز به خدا نيست. اين شعار تربيتي همه ي انبياء الهي بوده که توأم با عمل تربيتي آنها اسباب اصلاح در تفکر، انديشه، اخلاق و نظامات فرهنگي، اقتصادي و سياسي جامعه را در همه ي ابعاد پديد آورده است. و رسالت معلمي نيز چنين است که با کسب توفيق الهي به اصلاح فرهنگ و تربيت فکر و مغزهاي متفکر مي پردازد تا تمامي عرصه هاي جامعه به سمت اصلاح حرکت نمايد. 4-دعوت به پاکسازي و تربيت اخلاقي : در قرآن کريم آمده است (فقولا قولا لينها لعله يتذکر او يخشي) اين آيه اشاره لطيفي به اين حقيقت است که رسالت انبياء براي پاکسازي انسان ها و بازگرداندن طهارت فطري نخستين به آنها است. نخستين دستور قرآن برخورد ملايم و توأم با مهر و عطوفت انساني است. هدف آن است که مردم جذب بشوند، متذکر شوند راه پيدا کنند. توقع اصلاح جامعه بدون اصلاح مربيان و معلمان آن جامعه توقعي بي جا و نارواست. لذا پاکسازي و خودسازي را هر کس بايد خودش شروع کند و عقايد و اخلاق و اعمالش را تطبيق با اسلام بدهد آن وقت به اصلاح ديگران بپردازد. تربيت اخلاقي کند و احساس مسئوليت اخلاقي را در همه عرصه ها در متربيان رشد دهد و آنها را متعهد به جامعه اسلامي تحويل دهد. 5-دعوت به سوي علم و دانش و تربيت قرآني : در قرآن کريم آمده است (قل هل يستوي الذين يعلمون و الذين لا يعلمون) يعني بگو آيا کساني که مي دانند با کساني که نمي دانند يکسانند، مهمترين دعوت انبياء بسوي علم و دانش بوده به طوري که رسول الله (ص) فرموده اند: (بالتعليم ارسلت) يعني من براي تعليم فرستاده شده ام و بايد دانست علم در آيات قرآن به معني داشتن يک سري اصطلاحات و الفاظ نيست بلکه منظوراز علم آن معرفت و آگاهي خاصي است که انسان را به اطاعت پروردگار و ترس و اميد از خدا دعوت مي کند. اگر در يک قلب تربيت شده اين علم وارد بشود عطرش عالم را مي گيرد و همه استعدادها در پرتو آن شکوفا مي شود و جامعه به سوي اصلاح و کمال حرکت مي نمايد. و چنين علمي در پرتو تربيت قرآني ميسر مي گردد تربيتي که نورعلم را در وجود انسان جلوه گر مي سازد. برآيند تربيت قرآني اين است که: 1-تربيت يافته گان با تقوا و خدا ترس باشند 2-تربيت يافته گان خادم اسلام و قرآن و مردم باشند. 3-تربيت يافته گان برنامه دار و هدفمند به سوي سعادت جامعه حرکت کنند. 4-تربيت يافته گان موجبات رشد و ارتقاء مقام انساني را براي مردم فراهم کنند. 5-تربيت يافته گان نه خود و نه ديگران را بنده طاغوت نکنند. 6-تربيت يافته گان نيازهاي زمانه و علوم مربوط به آن را براي خدا فرا گيرند و بکاربندند. ويژگي هاي يک معلم خوب: 1-اخلاص در نيت و عمل: ريشه اساسي اخلاص در نيت و عمل همان تصفيه و تزکيه و پالايش در ون باطن از همه ي آلودگي هاست. 2- تقيد به عمل صالح: امام صادق (ع) مي فرمايد: (کونوا دعاه الناس باعمالکم و لا تکونوا دعاه بالسنتکم)، امام صادق همچنين مي فرمايند: اثر تعليم معلم بدون عمل صالح را به باراني تشبيه مي کند که روي صخره مي ريزد و بر روي آن مي لغزد و تأثيري ندارد. 3-حسن خلق و فروتني: امام صادق (ع) فرموده اند: (رأس العلم التواضع) 4-علو همت و عفت نفس: رسول الله فرموده اند: ( الفقها امناء الرسل) 5-عالم به مقتضيات زمان: بچه هاي ما در هر زماني موافق آن زمان بايد تربيت شوند. 6-توجه به مسوليت معلمي و احساس مسئوليت (احساس بعثت) در همه حالات و زمان ها. 7-ايجاد زمينه براي شکوفائي و رشد تفکر و تعقل و معنويت در متربيان. (حجت الاسلام سيد محمدرضا علاء الدين پژوهشگر علوم قرآني ) نظر دهید »